مطمئنم که مادر بزرگم یه بچه ی ۱۰ ساله پشت نقاب مادر بزرگیه وگرنه این حجم از فعالیت کودک درون بی سابقه است.
مادربزرگ ها از قدیم الایّام با چارقد گل گلی شناخته می شدن . با دامن و روسری هایی که پر از نقوش ریز و قشنگ بود.
مادر بزرگ من عاشق هیجانه و چهارشنبه سوری ها زیر چادرش ترقه و سیگارت حمل میکنه و با ذوق، جوری که دندون مصنوعیاش دیده بشه میخنده واز رو آتیش میپره.
مادربزرگ ها همیشه آبگوشت میپزن ولی مادر بزرگ من بهترین پیتزاهای دنیارو میپزه.
هرچند وقت یبارمیاد میشینه کنارم، جوری ک من نبینم رمز گوشیشو میزنه و میگه:چن تا آهنگ جدید بفرست برام .از این قدیمیا خسته شدم.
من عاشق چال لپاشم. عاشق وقتی که میخنده و از رنگ موی جدیدش راضیه.